من عاشق بچههایم هستم. دوست دارم برایشان کتاب بخوانم، با آنها بازی کنم و بزرگ شدنشان را ببینم و عاشق گوشدادن به حرفهایشان هستم و از اینکه به آنها دوچرخه سواری یاد میدهم و در کنار ساحل با آنها حرف میزنم، لذّت میبرم و به طور کلی عاشق سروکله زدن با آنها هستم. با این وجود از جمع کردن ریختوپاشهای آنها و گوش دادن به جروبحث آنها بیزارم؛ این شیوه صحبت کردن که تحقیرآمیزانه است، تنها نوجوانان میتوانند به خوبی از پس آن بربیایند؛ ولی من نمیتوانم تصور کنم که بدون جمع کردن ریخت وپاشها، آن همه چیزای خوب را (یکجا) داشته باشم. دعواها و سرو صداهای بچهها گاه و بیگاه است و تمام خواهد شد، به خاطر این گاه و بیگاه نمیخواهم آن همه روز(های خوب) را از دست بدهم.
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل